سلام بلال عزیز شوال ۱۳۹۱ به وقت سرزمین من است میبینی من به یاد تو مینگارم و زمان و فاصله و رنگ و نژاد و زبان نمیتواند تو را از یاد ما ببرد ای چهرهی همیشه زنده و سپید تاریخ. ببین چه سان محبتت در دلهای کوچک و بزرگ سرزمین من جای گرفته به یمن و مبارکی تو فرزندان این سرزمین نیز بلال نام گرفتهاند. اما عزیز دل آنچه بیش از همه فرحبخش لحظات ایمانی ماست یاد نیکو و صدای پاک احد احد توست که در گوشهای ما طنینانداز است صدای احد احدی که باعث شد محمد رسول الله صدای پاهایت را در بهشت بشنود.
آری، ای قهرمان سرزمین ایمان. امروز آهنگ ناب توحیدیت و بندگی پاکت در دلهای مسلمین جهان به یادگار مانده است. صبر زیبایت در زیر آفتاب سوزان عربستان در زیر تازیانههای جاهلان در برابر دیدگان عاشق ما به تصویر کشیده شده است.
ما تورا به عنوان مؤذن محبوب رسول الله میشناسیم. ای کاش ما هم آن نوای خوش اذانت را با گوشهایمان میشنیدیم ما حتی از شدت دل تنگیات در فراق و عروج محمد (ص) نیز شنیدهایم داستان آن اشکهای پاک در قلبهای ما به یادگار مانده است. خلاصهی کلام بلال ایمانیم، ما بردهی ایمان و عشقت هستیم تا ابد یاد و نامت در دلها و اندیشههای ما سبز خواهی ماند و تحسینت میکنیم و بسی دوستت میداریم. پس باز هم سلام ما بر تو ای مهمان همیشگی قلب و اندیشهی ما. سلام ما از سرزمین کردستان بر تو. (سڵاوی خودات لێ بێت کاکه گیان)
***
اما چکیدهای از بلال و افتخاراتش
•در سن سی سالگی در سال اول بعثت به اسلام مشرف شد و از اولین کسانی بود که به دعوت پیامبر لبیک گفت.
•بردهی امیه پسر خلف یکی از سر سختترین کافران بود و با آشکار کردن اسلامش دچار شکنجههای سختی شد و توسط حضرت ابوبکر (رض) از بردگی آزاد شد.
•اولین مؤذن اسلام بود که ده سال مؤذن پیامبر بود.
•در تمام جنگها همراه پیامبر بود در جنگ بدر از نخستین کسانی است که آمادگی خود را اعلام مینماید در فتح مکه حضور داشته است.
•همراه پیامبر وارد کعبه میشود و او تنها کسی است که همراه پیامبر وارد خانهی خدا میشود.
•پیامبر روزی خطاب به بلالش میفرماید: ای بلال من صدای پاهای تو را در بهشت شنیدهام چه کردهای: بلال عزیز میگوید: یا رسول الله به الله سوگند هیچگاه بدون وضو نبودهام و اگر وضویم باطل میشد فوراً تجدیدش میکردم و دو رکعت نماز سنت را نیز میخواندم.
•بلال فرد با عاطفهای بود پیامبر را بسیار دوست میداشت هنگام وفات ایشان سخت متأثر شد و مدتهای زیادی از شدت ناراحتی نتوانست اذان بگوید و به محض گفتن «اشهد أنّ محمداً رسول الله» بغضش میگرفت و به گریه میافتاد. بعد از فوت ایشان نتوانست جای خالی پیامبر را تحمل کند و مدینه و کوچه پس کوچههایی که برایش سرشار از خاطرات باهم بودنشان با پیامبر بود ترک گفت و به همراه سپاهی که حضرت عمر (رضی الله عنه) آن را برای آزاد کردن قدس عزیز تجهیز کرده بود راهی فلسطین شد.
•همزمان با آزاد سازی مسجد الأقصی بعد از سالها به درخواست حضرت عمر در آنجا اذان میگوید و همهی سپاهیان با شنیدن صدایش اشک میریزند.
•چند ماه قبل از فوتش پیامبر را در خواب میبیند که به او میفرماید: ای بلال تو کجایی و اینهمه بیوفایی از تو چرا؟ یادت میکنم و به یادت هستم و آرزوی دیدارت را دارم. بلال از خواب میپرد و بلافاصله بار سفر به مدینه، شهر پیامبر برمی بندد به مدینه که وارد میشود بوی پیامبر به مشامش میرسد و در جایگاه نماز پیامبر میایستد و میگوید:
«السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا حبیب الله» حسن و حسین یادگارهای پیامبر محبوبش را در آغوش میگیرد و آنها عرض میکنند: ای بلال آرزوی شنیدن اذان با صدای تو را داریم. بلال میرود تا اذان بگوید صدای الله اکبرش در تمام مدینه میپیچد انگار مدینهی گمشدهاش را یافته است و همهی مردم به مسجد سرازیر میشوند. آری این صدا، صدای آشنایی است صدای مؤذن محبوب رسول خدا، و چه شیرین است این صدا!
•بلال سرانجام در دمشق دیده از جهان فرو میبندد، در آن هنگام که همسرش بر بالینش اشک میریزد اینگونه میگوید: من به محمد و صحابه ملحق میشوم.
•گوارا باد عروج آسمانیات ای بلال عزیز! خوشا به سعادتت! امید است ما هم بتوانیم چون تو در صحنهی یکتای بندگی نام نیکو بر جای بگذاریم و صدای پاهایمان همچون تو در بهشت به گوش برسد. وما ذلک علی الله بعزیز
نظرات
ایوب
26 شهریور 1391 - 06:19خواهر مهربانم خدا خیرتان دهد مطلب خیلی خوب و مفید است سرافراز باشید
بدوننام
28 آبان 1391 - 08:49هزاران سلام و درود الله بر روح محبوب امی!، مسئله آموز صد مدرس -حضرت رحمةللعالمین- و پیروان صادقش! از صمیم دل از نویسنده این مطلب بسیار با ارزش تشکر میکنم چرا که اشک شوق دیدار محبوب را در چشمانم جاری ساخت...!! دڵێ بۆ دڵت به دڵ ژانی بێ هه زار جار دڵم به قوربانی بێ! کێ گڕی حوبت به ر بێته گیانی رۆح و گیانه که م به ڵا گه ردانی! ........!!! کڕوکپخانه ی ته م گێرته ی پاییز که رۆ وه به هه شت هه ناسه ی ئازیز! .... ...... .........!!!!